معنی وارش بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
وارش بزوئن
باریدن باران
ادامه...
باریدن باران
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اورک بزوئن
بستن جانوران با ریسمان بلند
ادامه...
بستن جانوران با ریسمان بلند
فرهنگ گویش مازندرانی
پارچ بزوئن
پخش شدن و باز شدنی ناگهانی، پاشاندن، پخش کردن
ادامه...
پخش شدن و باز شدنی ناگهانی، پاشاندن، پخش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تاش بزوئن
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
ادامه...
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
دار بزوئن
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
ادامه...
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شاش بزوئن
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
ادامه...
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
وا بزوئن
وا دادن، رد کردن، پس زدن، باد زدن وزیدن
ادامه...
وا دادن، رد کردن، پس زدن، باد زدن وزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بزوئن
خود را کنار کشیدن
ادامه...
خود را کنار کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی